hissssss!!!!!
برچسبها:<-TagName->
من خواب دیدهام نوروز را... در حسرت روزهای کهنه...
من خواب دیدهام بهار پیر را که خسته و درمانده در راه است.
من خواب دیدهام، ماهیان قرمزی را که دم گرفتهاند به ذکر حباب...
من خواب دیدهام که باد میآید... با گردههای عشق... با خاطرات زنی از شرق...
که در تنهایی غمگین یک مجسمه در میدان شهر تمام نگاههای لیز را از اندامش میزدود.
من خواب دیدهام که خدا، تخیل را در طعم گس روسپی های میدان ونک به تجربه میگذاشت.
من خواب دیدهام که خدا پیامبری از خاک میآفرید و آدمیان پیامبرانی از جنس آتش میپرستیدند.
من خواب دیدهام هوا بوی کافور میداد و زمین بوی نفت، خدا از خلقت آدم شرمگین بود.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, |
10:24 |taranom| Cm |